برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با cast
ترجمه و جمله با cast
(فعل) موجب ظاهر شدن یا بروز چیزی مانند سایه یا نور (مثال اول) – انتخاب کردن بازیگر برای یک نقش – قالب گیری کردن یا در قالب ریختن
People complained about the shadows cast by the new skyscraper.
مردم از سایه های ایجاد شده توسط آسمان خراش جدید شکایت داشتند.
She’s been cast as a young doctor in a movie.
او به عنوان یک دکتر جوان در یک فیلم انتخاب شده است.
The bronze statue is being cast next week.
این مجسمه برنز هفته آینده قالب گیری می شود.
cast
اسم
casts
(اسم) گچ گیری اعضای شکسته بدن (البته به معنی قالب گیری اعضای شکسته بدن است که معمولا با گچ انجام می شود) – تمام بازیگران یک فیلم (مثال دوم) - قالب
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: