عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bury

bury

فعل

US تلفظ صوتی/ˈberi/

buries; buried; burying

(فعل) دفن کردن یک مرده (مثال اول) – مخفی کردن چیزی با گذاشتن آن زیر خاک (مثال دوم) – چیزی را با چیزی پوشاندن (مثال سوم)

She killed him and buried him in back yard.

او آن مرد را کشت و در حیاط پشتی دفن کرد.

The dog buried the bone.

سگ آن استخوان را زیر خاک مخفی کرد. (دفن کرد)

The car was buried under two feet of snow.

خودرو زیر دو فوت برف دفن شده بود.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) به فراموش سپردن (مثال اول) – توپ را با قدرت زیاد به درون دروازه فرستادن، یا به داخل محدوده دروازه شلیک کردن – bury the hatchet پایان دادن به خصومت ها – dead and buried الف: مرده ب: منسوخ شده (مثال دوم)

He'd had to bury his pain over the years.

او تلاش کرده بود تا درد خود را در طی این سال ها فراموش کند.

That tradition is dead and buried.

آن رسم منسوخ شده است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها