برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با boredom
ترجمه و جمله با boredom
(اسم) بی حوصلگی، ملالت، خستگی
the sheer boredom of being in jail
بی حصلگیِ محضِ بودن در زندان
She was dying of boredom in the isolated island.
او در آن جزیره متروک داشت از بی حوصلگی و خستگی میمرد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: