عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با blank

blank

صفت

US تلفظ صوتی/ˈblæŋk/

blanker; blankest

(صفت) بدون عکس یا نوشته یا علامت یا هر چیز اضافه بر آن (سفید، خالی ... – سه مثال اول) – بی تفاوت، از سر بی تفاوتی (مثال چهارم) – چیزی را بسیار محکم و مطمئن گفتن (مثال آخر)

a blank wall

یک دیوار خالی (بدون طرح یا تابلو و غیره)

a blank computer screen

صفحه نمایش خالی

a blank tape

یک نوار خالی

a blank stare

یک نگاه از سر بی تفاوتی

a blank refusal/denial

یک کتمان کامل

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) go blank از کار ایستادن به طوری که هیچ تصویر یا نوشته و غیره نمایش داده نشود (مثال اول) - mind go blank توانایی به یاد آوردن یا فکر کردن را برای لحظه ای از دست دادن

If the TV goes blank again, just smack it a few times—that should help.

اگر تلویزیون دوباره تصویر نداد، کافی است چند بار آن را بزنی، این کار کمک خواهد کرد.

blank

اسم

blanks

(اسم) فضای خالی – مدت زمانی که به دلیلی توانایی فکر کردن یا به یاد آوردن در ذهن را از دست میدهید – گلوله بدون ساچمه

Fill in the blanks on this form.

جاهای خالی این فرم را پر کنید.

I saw a shadow in my back, and everything after that is a blank.

من یک سایه پشت سرم دیدم و هیچ چیزی بعد از آن در خاطرم نیست.

blank

فعل

blanks; blanked; blanking

(فعل) گل نخوردن در ورزش - blank out الف: مخفی کردن چیزی ب: فراموش کردن، باعث فراموشی شدن

He had tried to blank out the whole experience.

او تلاش کرده بود همه آن اتفاق را فراموش کند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها