عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bitter

bitter

صفت

US تلفظ صوتی/ˈbɪtɚ/

(صفت) مزه تلخ غذا (مثال اول) –تند و خشونت آمیز (مثال دوم و سوم) - bitter pill یا a bitter pill to swallow یک واقعیت تلخ (مثال چهارم)

The coffee was bitter.

قهوه تلخ بود.

Losing the election was a bitter disappointment.

باختن انتخابات یک ناامیدی تلخی بود.

a long and bitter dispute

یک نزاع طولانی و تند

Losing the business was a bitter pill to swallow.

از دست دادن کار یک واقعیت تلخ بود. (swallow --- /ˈswɑːloʊ/ یعنی بلعیدن)

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) عصبانی – خیلی سرد (مثال اول) - to/until the bitter end تا پایان ماجرا (مثال دوم) – bitterness (اسم) تندی، تلخی – bitterly (قید) با تلخی – خیلی، شدید (مثال آخر)

bitter cold

سرمای سخت

We will fight this case to the bitter end.

ما تا پایان روی این پرونده خواهیم جنگید.

The development was bitterly opposed by the local community.

این توسعه به شدت توسط جامعه محلی با مخالفت روبرو شد. (این توسعه با مخالفت شدید جامعه محلی روبرو شد.)

bitter

اسم

bitters

(اسم) یک نوشیدنی الکلی تلخ

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها