عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bind

bind

فعل

US تلفظ صوتی/ˈbaɪnd/

binds; bound /ˈbaʊnd/ ; binding

(فعل) گره زدن، بستن یا پیچیدن چیزی یا کسی (دو مثال اول) – بستن یا باند پیچی کردن عضوی از بدن (مثال سوم) – صحافی کردن یا چسباندن صفحات یک کتاب یا ترتیب دادن جلد یک کتاب (مثال آخر)

Bind together the two broken ends.

این دو انتهای شکسته شده را به هم ببندید (بچسبانید).

She bind her hair in a ponytail.

او موهایش را دم اسبی می بندد.

bound up their wounds

بستن رخم های آن ها

This book was bound by hand.

این کتاب به صورت دستی صحافی شده است.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) مخلوط کردن (در آشپزی یا در تشکیل یک مولکول در یک ترکیب شیمیایی – دو مثال اول) – متحد کردن یا ایجاد حس اتحاد کردن (مثال سوم) - bind someone to something کسی را به تعهد یا قولی مجبور کردن (مثال چهارم) - bind over کسی را به دادگاه احضار کردن، مجبور به حضور در دادگاه شدن (مثال آخر)

The mixture wouldn't bind.

این ترکیب با هم مخلوط نمیشود.

particles that bind to/with one another

ذراتی که با هم ترکیب میشوند

the emotional ties that bind us together

پیوندهای عاطفی که ما را با هم متحد میکند

We are bound to the original contract.

ما متعهد به قرارداد اصلی هستیم.

The judge bound over the accused murderer for trial.

قاضی آن متهمین به قتل را به دادگاه فراخواند.

bind

اسم

(اسم) مشکل، معضل

Yet the government is in a bind.

هنوز دولت دچار مشکل است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها