برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با belt
ترجمه و جمله با belt
(اسم) کمربند (مثال اول) - seat belt کمربند ایمنی خودرو - black belt کمربند مشکی در ورزش هایی مانند جودو - fan belt تسمه پروانه – سرزمین بزرگی که ویژگی خاصی دارد یا افراد خاصی در آن زندگی میکنند (مثال دوم) - Bible Belt مناطق مسیحی نشین و مقید در شمال آمریکا - Sunbelt مناطق جنوبی آمریکا - Rust Belt مناطقی از نیویورک که به صنعتی بودن مشهور هستند
belt
فعل
belts; belted; belting
(فعل) با کمربند بستن (مثال اول) – چیزی یا کسی را به شدت زدن (مثال دوم) – خواندن با صدای بلند (معمولا با out همراه است - مثال سوم)
Belted the sword to her waist.
این شمشیر را به کمر او ببند.
He belted the ball towards the goal.
او توپ را با قدرت به سمت دروازه شلیک کرد.
belt out a song
آهنگی را با صدای بلند خواندن
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) با سرعت زیاد رفتن یا جابجا کردن (مثال اول) – به سرعت نوشیدن - belt up الف: کمربند ایمنی را بستن ب: حرف زدن را متوقف کردن (مثال دوم)
The car was belting down the road.
آن خودرو داشت به سرعت به سمت پایین جاده می رفت.
Just belt up, will you! I'm trying to concentrate.
خفه میشی یا نه! من دارم تمرکز میکنم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: