برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با beef
ترجمه و جمله با beef
(اسم) گوشت گاو – شکایت، گله (مثال دوم) - عضلات
beef
فعل
beefs; beefed; beefing
(فعل) شکایت کردن، گله کردن (مثال اول) - beef up کیفیت یا وزن یا نیرو یا شدت را به چیزی اضافه کردن یا اعمال کردن (مثال دوم)
They’re always beefing about something.
آن ها همیشه از چیزی گله دارند.
The company has plans to beef up its production.
شرکت برنامه دارد تا محصولاتش را بهتر کند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: