برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با bay
ترجمه و جمله با bay
(اسم) خلیجی که کنار ساحل شکل میگیرد به این صورت که دریا یا اقیانوس به داخل خشکی نفوذ کرده و در واقع از سه طرف به خشکی متصل است (در همین حوزه سه واژه دیگر وجود دارد که نباید در معانی آن ها اشتباه کرد: coast یعنی ساحل. کل کناره یک دریا یا اقیانوس را ساحل گویند و واژه مناسب به آن coast است. واژه بعدی cliff که قسمتی از ساحل است که به صورت صفحه هایی از صخره در مقابل دریا یا اقیانوس سینه سپر کرده که حالا یا درون دریا است یا با کمی فاصله در خشکی قرار دارد. gulf حالت بزرگتر و عمیق تر از bay است که بر خلاف bay که با فشار آب و فرسایش خاک شکل می گیرد، gulf از جابجایی صفحات زمین و قاره ها به وجود آمده است – مثال اول) - bay window پنجره هایی که به صورت کلاسیک ساخته شده و از دیوار بیرون زده است – قسمتی از یک هواپیما، کشتی، ساختمان یا اتاق که برای کار خاصی علامت گذاری شده. مثلا پارک کردن خودرو یا انبار کردن وسایل
San Francisco Bay
خلیج سان فرانسیسکو
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) برگتاج (نوعی گیاه اروپایی که از برگ آن در پختن غذا استفاده میشود) – اسب کهر، اسبی به رنگ قهوه ای سرخ - at bay در یک فاصله مطمئن (مثال اول)
bay
فعل
bays; bayed; baying
(فعل) زوزه کشیدن یا کرنش کردن با صدای بلند – فریاد زدن - bay for blood (در مورد گروهی از مردم) خونخواهی کردن، آسیب زدن به کسی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: