برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با bargain
ترجمه و جمله با bargain
(اسم) داد و ستد، معامله (مثال اول) - strike/make a bargain به توافق رسیدن - to keep your side of the bargain به مسئولیت خود در یک توافق عمل کردن - bargain price قیمتی که برای خریدار بصرفد (مثال دوم) – خرید ارزان (مثال سوم)
I finally reached a bargain with the antique dealer over the lamp
سرانجام با فروشنده کالاهای لوکس سر آن لامپ معامله کردم. (به توافق رسیدم)
Those people are not getting houses at a bargain price.
آن افراد، خانه با قیمت مد نظر خود گیر نمی آورند.
The secondhand table was a real bargain.
آن میز دست دوم واقعا یک خرید ارزان بود.
(اسم - ادامه بررسی معنی واژه) drive a hard bargain یک مذاکره کننده یا معامله کننده ماهر و تسلیم ناپذیر بودن - in the bargain یا into the bargain به علاوه، همچنین، و یک چیز بیشتر
She gave us tea and some useful information into the bargain.
او به ما چای و کمی اطلاعات مفید داد.
bargain
فعل
bargains; bargained; bargaining
(فعل) چانه زدن - bargain away بیخیال چیزی شدن به عنوان بخشی از یک توافق (مثال دوم) - bargain for/on برای چیزی برنامه داشتن، انتظار داشتن
You can usually bargain with antique dealers.
شما معمولا می توانید با فروشندگان کالای لوکس چانه بزنید.
She realized that by trying to gain security she had bargained away her freedom.
او فهمید که در تلاش برای رسیدن به امنیت، آزادی خود را داده است.
I hadn’t bargained on being stuck in traffic on the way home.
من انتظار نداشتم در راه خانه در ترافیک گیر کنم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: