برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با barely
ترجمه و جمله با barely
(قید) به ندرت، به سختی (دو مثال اول) – تازه، برای مدت خیلی کمی (مثال سوم)
He was barely (= only just) 14 when he won his first championship.
او وقتی که اولین قهرمانی را بدست آورد، به سختی 14 سال سن داشت.
I barely knew her.
من شناخت خیلی کمی از او دارم.
I had barely started speaking when she interrupted me.
من تازه شروع به حرف زدن کرده بودم که او میان حرف من پرید.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: