برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با ban
ترجمه و جمله با ban
(فعل) ممنوع کردن، منع کردن
a campaign to ban smoking in public places
کمپینی برای ممنوع کردن سیگار در مکان های عمومی
He was banned from the meeting.
او از ملاقات منع شد.
The group unanimously voted to ban all people who were under six feet.
گروه یک صدا رای داد تا همه مردمی که زیر 6 فوت قد دارند را (از عضویت) منع کنند.
Health officials are trying to expand their field in order to ban cigarette advertising from newspapers and magazines.
مسئولان بهداشت در تلاشند تا دامنه فعالیت خود را گسترش داده و تبلیغات سیگار را در روزنامه ها و مجله ها ممنوع کنند.
I want to ban all outsiders from our discussion on security.
من می خواهم افراد غیر را از بحث در مورد امنیت منع کنم.
ban
اسم
bans
(اسم) ممنوعیت
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: