عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با attack

attack

فعل

US تلفظ صوتی/əˈtæk/

attacks; attacked; attacking

(فعل) حمله کردن به کسی یا چیزی (مثال اول) – به شدت مورد انتقاد قرار دادن (مثال دوم) – کاری را با انرژی زیاد یا انگیزه زیاد انجام دادن (مثال آخر)

She was attacked by a dog.

او توسط یک سگ مورد حمله قرار گرفت.

He has been attacked for ignoring his own party members.

او به دلیل نادیده گرفتن اعضای حزب خودش مورد انتقاد شدید (حمله) قرار گرفت.

Let's attack one problem at a time.

بیایید هر بار یک مشکل را بررسی کنیم.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) حمله کردن برای گرفتن امتیاز در ورزش

attack

اسم

attacks

(اسم) حمله (دو مثال اول) – انتقاد شدید، حمله (مثال سوم) – یک نارسایی شدید و کوتاه مدت در بدن (دو مثال آخر)

a violent attack upon a police officer

یک حمله شدید به یک افسر پلیس

There is a threat of nuclear attack.

تهدیدی مبنی بر حمله هسته ای وجود دارد.

a scathing attack on the president

حمله شدید به رئیس جمهور

an asthma attack

یک شکل تنفسی ناگهانی

a massive heart attack

یک حمله قلبی شدید

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) خط حمله یک تیم ورزشی (مثال اول) – حمله در ورزش برای به ثمر رساندن گل یا گرفتن امتیاز (مثال دوم) - on the attack در حال حمله - under attack تحت حمله دشمن یا منتقدین و غیره بودن (مثال آخر)

The team has a strong attack, but its defense is weak.

این تیم خط حمله قوی دارد ولی خط دفاعی اش ضعیف است.

a sustained attack on the Chelsea goal

حمله مداوم به دروازه چلسی

I constantly feel like I'm under attack during these meetings, but a lot of these issues don't even relate to my department.

من همیشه احساس میکنم در طول این جلسات مورد حمله قرار میگیرم ولی بسیاری از این مشکلات حتی ارتباطی به دپارتمان من ندارد.

attack

صفت

(صفت) نظامی، تهاجمی

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها