برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با angle
ترجمه و جمله با angle
(اسم) زاویه (دو مثال اول) – موقعیتی که چیزی از آن دیده میشود (مثال سوم) – جنبه یا طرز فکر کردن یا تصمیم گرفتن یا بحث کردن درباره کسی یا چیزی (مثال چهارم)
a 45° angle
یک زاویه 45 درجه
right angle
زاویه 90 درجه
I realized I was looking at it from the wrong angle.
من فهمیدم که داشتم از موقعیت اشتباه به آن شی نگاه میکردم.
You can look at the issue from many different angles.
تو میتوانی از جنبه های زیادی به این موضوع نگاه کنی.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) دلیل پنهان یا نیت نهان درباره انجام کاری
angle
فعل
angles; angled; angling /ˈæŋglɪŋ/
(فعل) سرازیر کردن، زاویه داشتن، زاویه گرفتن، جابجا کردن یا قرار دادن چیزی به طوری که راست یا صاف نیست (دو مثال اول) – ارائه کردن اطلاعات یا یک داستان به روش خاص (مثال سوم)
The road was angled down toward the river.
این جاده به سمت رودخانه یعنی سمت پایین زاویه داده شده است.
She angled her chair so that she could sit and watch him.
او صندلی خود را جابجا کرد تا بتواند بنشیند و آن پسر را تماشا کند.
The show is angled towards younger viewers.
این برنامه به سمت بینندگان جوان زاویه دارد. (این برنامه جوری طراحی شده است که مورد توجه جوانان قرار بگیرد)
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) ماهیگیری کردن با قلاب ماهیگیری - angle for تلاش کردن برای گرفتن پاسخ یا واکنش از کسی به صورت غیر مستقیم
She was angling for sympathy.
او به دنبال گرفتن همدردی بود. (میخواست مورد همدردی قرار بگیرد.)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: