برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با abuse
ترجمه و جمله با abuse
(اسم) استفاده نادرست یا مضر (مثال اول) - رفتاری توهین آمیز، خشن یا غیرمنصفانه با کسی (مثال دوم تا چهارم)
What she did was an abuse of her position as manager.
آنچه او انجام داد یک سوء استفاده از مقام مدیریتش بود.
The editor apologized for the abuse we had suffered as a result of his article.
سردبیر به خاطر بدرفتاری که به خاطر مقاله ی او بر ما تحمیل شد، عذر خواهی کرد.
child abuse
کودک آزاری
Brutal abuse of children in the orphanage was disclosed by the investigation.
فرد درنده خویی که از بچه ها در سنین کودکی سو استفاده می کرد با بررسی و تحقیق رسوا شد.
abuse
فعل
abuses; abused; abusing
(فعل) بد رفتاری کردن، سو استفاده کردن (مثال اول) – بد استفاده کردن، بد تا کردن (مثال دوم و سوم) – زیاد مصرف کردن دخانیات یا الکل – توهین کردن (مثال چهارم)
She was sexually abused as a child.
او وقتی بچه بود از نظر جنسی مورد سو استفاده قرار گرفت.
He abused his body with years of heavy drinking.
او با سال ها نوشیدن حجم زیادی از مشروبات الکلی، به بدن خودش جفا کرد.
She abused her friend's trust.
او از اعتماد دوستان خود سو استفاده کرد.
She was being racially abused by three white passengers.
به او از طرف سه نفر سفید پوشت داشت توهین جنسی میشد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: