koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با market

market

اسم

US /ˈmɑɚkət/

markets

(اسم) بازار (سه مثال اول) – تقاضا برای کالا یا خدمات (مثال چهارم) – معمولا به صورت stock market و به معنی بازار سرمایه ولی به صورت جدا (market) هم در این معنی به کار می رود (مثال پنجم) - on the market قابل خرید (مثال آخر)

an antiques market

یک بازار عتیقه

domestic/foreign markets

بازارهای داخلی/خارجی

New companies have entered the market.

شرکت های جدید وارد بازار شده اند.

Are you sure there’s a market for something like this?

آیا مطمئنی که تقاضایی برای چیزی مانند این وجود دارد؟

a market crash

سقوط بازار سرمایه

Their house is still on the market.

خانه آن ها هنوز قابل خرید است.

market

فعل

markets; marketed; marketing

(فعل) تبلیغ کردن یک محصول – به بازار عرضه کردن

They plan to market the toy for children aged 2 to 6.

آن ها می خواهند این اسباب بازی را برای کودکان سنین 2 تا 6 سال تبلیغ کنند.

The product was marketed under the name aspirin.

آن محصول با نام آسپرین به بازار عرضه شد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها