برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با market + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با market
(اسم) بازار (سه مثال اول) – تقاضا برای کالا یا خدمات (مثال چهارم) – معمولا به صورت stock market و به معنی بازار سرمایه ولی به صورت جدا (market) هم در این معنی به کار می رود (مثال پنجم) - on the market قابل خرید (مثال آخر)
an antiques market
یک بازار عتیقه
بازارهای داخلی/خارجی
New companies have entered the market.
شرکت های جدید وارد بازار شده اند.
Are you sure there’s a market for something like this?
آیا مطمئنی که تقاضایی برای چیزی مانند این وجود دارد؟
a market crash
سقوط بازار سرمایه
Their house is still on the market.
خانه آن ها هنوز قابل خرید است.
market
فعل
markets; marketed; marketing
(فعل) تبلیغ کردن یک محصول – به بازار عرضه کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: